علیعلی، تا این لحظه: 14 سال و 19 روز سن داره

قدم به قدم با علی عزیز مامان و بابا

تصمیم کبری و مهاجرت

بابایی مدتی بود تصمیم داشت بیاییم مرکز شهر که برای ما حکم مهاجرت داشت. یعنی تا این حد مشکل بود و بعد از شش سال و نیم پستی و بلندی زیادی برامون داشت. بعد تامین مالی و گرفتن وام و رهن دادن خونه از یک طرف، بعد وابستگی های شدید و مخالفت های شدید از یک طرف و بعد بعدی تصمیم گیری برای محمد باقر... خلاصه تصمیم بر این شد که جابجا بشیم و پرستار بگیریم که اولویت با خانم آشنا بود. یه واحدی اجاره کردیم و آمدیم. خانومه اول قبول کرد ولی بعد منصرف شد. کمی نرخ رو بالاتر بردم و گفتم باهات راه میام باز نرم شد اما گویا با همسرش به توافق نرسید. بابایی با پرستار دیگه هم موافق نبود. هم به خاطر اینکه محمد آشنا نبود و هم مشکلی که برای ح.م.ی.ر.ا پیش آمد مزید بر عل...
30 مهر 1396
1